بسیاری از کسب و کارها بیرون از آستانهی امن ظرفیت خود عمل کرده یا تنها بازه ناچیزی برای توسعه در اختیار دارند. بر اساس گزارش IDC، متوسط سن مراکز داده 9 سال می باشد، اما، Gartner مدعیست که سایت های با عمر بالای 7 سال، فرسوده محسوب میشود. مراکزدادهی فرسوده یا بسیار شلوغ، مانعی برای سازمانهای در حال توسعه محسوب شده و گاهی ساخت مرکز دادهای جدید، تنها راه حل ممکن است. در عین حال که جذب به موقع فرصت های بازار برای موفقیت ضروری بوده، شرکتهایی که قادر به ارزیابی مناسب نیازهای کسب و کار خود نیستند، مراکز دادهای راکد خواهند ساخت که اهداف عملکردی زمان به کار (UPTIME) را فراهم نکرده یا پاسخگوی نیازهای آتی کسب و کار نخواهد بود.
نه اشتباه متداول
چگونه میتوان در شروع مرحلهی ساخت و توسعه، از ارتکاب اشتباهات اصلی و بزرگ، اجتناب کرد؟
کلید اصلی در روش طراحی و ساخت شما در تاسیسات مرکز داده میباشد. اکثر مواقع، شرکتها طرحهای خود را بر اساس وات در فوت مربع ، هزینه ساخت هر فوت و کلاس کیفیت مورد انتظار بنا میکنند – معیاری که ممکن است از اهداف کلی کسب و کار آنها دور بوده و تصویر شرکت را به خطر اندازد. برنامه ریزی ضعیف به استفادهی ناکارآمد از سرمایهی ارزشمند منجر شده و میتواند هزینههای عملیاتی را افزایش دهد.
بسیاری از سازمانها بیش از اندازه بر باریک بینی و جزییات، طرحهای سبز، نگهداری همزمان، بهرهوری مصرف برق (PUE) و گواهی پیشرو بودن در طراحی انرژی و زیست محیطی (LEED) تمرکز میکنند. تمامی این معیارها در فرایند تصمیمگیری نقشی حیاتی دارند. اگرچه، تاکید بر جزییات معمولا تصویر اصلی را تحتالشعاع قرار میدهد. در نتیجه بیشتر سازمانها فرصت توسعهی مرکز داده را از دست میدهند – توسعهای که ناشی از روشی جامع است.
در حالی که مشاوران متعددی در این زمینه برای یافتن راه درست، شما را یاری میکنند، اما ارزیابی ایدهها و ورودی میتواند کلافه کننده شود. سازمانهایی که ظرفیت حیاتی مورد نیازشان حدود 1-3 مگاوات باشد، ممکن است در این گروه از ریسکها جای گیرند. اهمیت و ارزش پروژه های مقیاس متوسط کمتر از سازمان های عظیم نیست، اما احتمالا تخصصها و تجارب مورد نیاز در زمینهی فنی در بین پرسنل و مدیران پروژه های مقیاس متوسط محدود است. نتیجهی آن، سرزیر اطلاعات از منابع مختلف و سردرگمی و احتمالا تصمیمگیری ضعیف، خواهد بود.
اشتباه بزرگ شماره 1:
اشتباه در عدم احتساب بهای تمام شده (TCO)
تنها تمرکز بر هزینهی سرمایه، خطای رایجی است؛ مقدار پول مورد نیاز برای ساخت یا توسعه، میتواند شبهه انگیز باشد. شبیهسازی هزینهی سرمایه بسیار ضروری بوده اما، اگر شما هزینهی عملیات و نگهداری (هزینهی عملیاتی) زیرساختهای تاسیسات حیاتی را در کسب و کار خود محاسبه نکرده باشید، محاسبات مالی در فرایند برنامه ریزی موثر کسب و کار شما به طور محسوسی کمتر از مقدار واقعی خواهد بود.
دو جز حیاتی در شبیهسازی هزینهی عملیاتی ساخت مرکز داده وجود دارد – هزینههای نگهداری و هزینههای عملیاتی. هزینههای نگهداری همان هزینههای مرتبط با نگهداری مناسب زیرساختهای حیاتی است که از تاسیسات پشتیبانی میکنند. این هزینهها شامل قراردادهای نگهداری تجهیزات OEM، هزینههای نظافت مرکز داده و هزینههای پیمانکاران فرعی برای تعمیرات بازسازی و بروزرسانیها، بوده اما تنها به این موارد محدود نمیشود. هزینههای عملیاتی همان هزینههای مرتبط با عملیات روزانه و کارکنان سایت مرکز داده هستند. این هزینهها شامل تعدیل نیرو، برنامههای آموزشی و ایمنی کارکنان، ایجاد مستندات عملیاتی مختص هر سایت، مدیریت ظرفیت و سیاستها و رویههای QA/QC بوده اما تنها به این موارد محدود نمیشود. اگر شما نتوانستید بودجهی هزینههای عملیات و نگهداری (O&M) را برای 3 تا 7 سال، محاسبه کنید، نمیتوانید مدل بازگشت سرمایهای (ROI) ایجاد کنید که از تصمیمات هوشمند کسب و کار پشتیبانی کند.
اگر شما در حال برنامهریزی برای ساخت یا توسعهی مرکز دادهای با درجه ی اهمیت بالا هستید، بهترین راهکار برای شما تمرکز بر سه پارامتر اصلی TCO خواهد بود: 1) هزینهی سرمایه 2)هزینهی عملیات و نگهداری 3) هزینهی انرژی.
با بیتوجهی به هر یک از اجزا، شما با ریسک ایجاد مدلی مواجه خواهید بود که به درستی با مشخصات ریسک سازمان شما و همچنین مشخصات هزینههای کسب و کار سازگاری ندارد. اگر شما در مورد “خرید” (استفاده از هممکانی/میزبانی) یا درون سپاری ساخت مرکز داده، تصمیمگیری میکنید، ریسک ناشی از عدم بکارگیری این روش TCO به شکل قابل توجهی افزایش مییابد.
اشتباه بزرگ شمارهی 2:
تخمین ضعیف هزینهی ساخت
یکی دیگر از اشتباهات متداول در عمل تخمین زنی هزینههاست. مبلغ درخواست های مالی از هیات مدیره برای تخصیص سرمایه به ساخت یا توسعه مرکز داده، معمولا بسیار پایین بوده و به نتیجه نمیرسد. جریان تصمیمگیری مشابه زیر خواهد بود:
- درخواست بودجه ارائه شده و موقتا تایید میشود. منابع مالی جهت سرمایهگذاری و شکل گیری بودجهای واقعی، تخصیص داده می شود.
- زمان برای پیشبرد فرایندها مطابق همین بودجه تنظیم میشود.
- نتایج حاکی از آنست که بودجهی درخواست شدهی اولیه بسیار کم بوده است.
- پروژه با تاخیر مواجه میشود. این تاخیر بر کارها و توانایی ارائهی خدمات به مشتریان داخلی و خارجی اثر گذاشته و در نتیجه تصویر سازمان آسیب میبیند.
- در نهایت شما پس از این چرخهی کامل، به اشتباه بزرگ اول یعنی شکست در بکارگیری روش TCO و ساخت مدل مالی جامع، باز میگردید.
به راحتی میتوان از مشکلات مربوط به هزینهی ساخت اجتناب کرد، اما اگر اشتباه 3 را مرتکب شوید، دیگر از این مشکلات گریزی نیست.
اشتباه بزرگ شماره 3:
تعیین نامناسب معیارهای طراحی و ویژگیهای عملکرد
دو گام اشتباه وجود داشته که میتواند سازمان شما را در معرض خطر هزینههای گزاف و بی حاصل قرار دهد. اول این که همه خواستار طراحی کلاس 3 هستند اما در واقع، همه به این طراحی نیاز ندارند. در گام دوم، بیشتر نظرات در مورد مقدار کیلووات در فوت مربع یا رک، پایهی درستی در الزامات واقعی کسب و کار ندارند. در بسیاری از مواقع، قانون “الزام 300 وات در فوت مربع” توجیه ناپذیر است. بیشتر از ظرفیت مورد نیاز نسازید چرا که این نوعی اتلاف سرمایه است. همچنین تامین تاسیسات با کلاس بالاتر به هزینههای O&M و انرژی بیشتر میانجامد. این کار تمام پایه و اساس یک مدل مناسب کسب و کار و بازگشت سرمایه را به طور نادرستی بنا خواهد کرد. ابتدا معیارهای درست طراحی و ویژگیهای عملکرد را تعیین کنید. سپس هزینههای سرمایه و هزینهی عملیاتی خود را متناسب با آن تخمین زنید. پیش از تعیین ملاقات با هیات مدیره، از درستی معیارهای طراحی و مدل مالی خود اطمینان حاصل کنید. برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد پارامترهای طراحی به گزارش “پروژههای مرکز داده: برنامه ریزی سیستم”[1] مراجعه شود.
اشتباه بزرگ شمارهی 4:
انتخاب محل سایت پیش از تعیین معیارهای کیفی طراحی
سازمانها معمولا پیش از تعیین معیارهای کیفی طراحی و ویژگیهای عملکرد، به دنبال بهترین فضا برای ساخت میگردند. بدون در اختیار داشتن چنین اطلاعاتی حیاتی، صرف زمان برای بازدید و بررسی سایتهای مختلف، منطقی به نظر نمیرسد. این سناریوی شبیه “نواختن شیپور از سر گشاد” است که اشکارا برای اهل فن، اشتباه و غیرمنطقی به نظر می رسد.
اما در واقعیت برای بسیاری از کاربران پروژه های متوسط ( 1 تا 3 مگاواتی) اتفاق میافتد. در حالی که کاربران سازمان های عظیم، در این عرصه حرفهای بوده و دسترسی و هزینهی برق، فیبر، مسایل جغرافیایی همچون زلزله، طوفان، سیل و غیره در مورد توجه قرار میدهند، اما کاربران مبتدی معمولا دنبال ساخت یا نوسازی پوستهی روی کسب و کار اصلی خود هستند. (به وظایف حاشیه ای و خارج از تخصص خود می پردازند!) مشکل ناشی از انتخاب نادرست سایت با توجه به ناحیهی جغرافیایی محدود، آنست که الزامات طراحی برآورده نخواهد شد.
به عنوان مثال، ساخت مرکز داده در دوطبقه پایینتر از دفتر شرکت در آسمان خراش یا دو خیابان آن طرفتر، متداول بوده ولی مراکز داده با درجه اهمیت بالا نیازمند لیستی طولانی از معیارهای انتخاب سایت هستند که معمولا بدون صرف هزینههای ساخت بسیار بالاتر یا محدود کردن فضا برای توسعههای آتی، در یک فضا با چند کاربری، قابل دستیابی نیستند. در گزارش “انتخاب سایت برای تاسیسات با مسئولیت حیاتی”[2] اطلاعاتی آورده شده که به اجتناب از این اشتباه بزرگ کمک میکند. بعضی سازمانها، معیارهای گزینش سایت خود را بر اساس تعداد کفهای کاذب مورد نیاز برای جایگیری زیرساختهای حیاتی فاوا، تعیین میکنند. این کار، ممکن است به اشتباه بعدی بیانجامد.
اشتباه بزرگ شمارهی 5:
برنامهریزی فضا پیش از تعیین معیارهای طراحی
فضای مورد نیاز برای جای دادن اجزای زیرساختهای تاسیسات مرکز داده میتواند بسیار چشمگیر باشد. برای قوی ترین سیستمها، مساحت فضای IT (کف کاذب) هم اندازهی فضاهای نصب تجهیزات پشتیبانی می شود. بسیاری از سازمانها الزامات فضای خود را تنها بر اساس تجهیزات فاوا تعیین میکنند. علاوه بر آن، بسیاری از سازمانها، به زیربنای مورد نیاز برای فضای اداری، محوطه نصب تجهیزات و فضاهای انبار تجهیزات فاوا، بیتوجه هستند. در نتیجه، تعیین معیارهای طراحی پیش از توسعهی طرح ساماندهی فضا، بسیار حیاتی است. بدون آن، تحت هیچ شرایطی نمیتوان مفهوم کل فضای مورد نیاز را، تصویرسازی و درک کرد.
اشتباه بزرگ شمارهی 6:
طراحی راکد
صنعت مرکز داده، اهمیت طراحیهای ماژولار را بسیار ارتقا داده است. اگرچه، بکارگیری روشی ماژولار، موفقیت را تضمین نمیکند. روشهای ماژولار مبتنی بر افزودن قطعات تجهیزات اضافی زیرساختها در زمان نیاز بوده تا از سرمایه محافظت کند. سازمانها همچنان با استفاده از پیشبینیهای نادرست در مورد نیازهای آتی، خود را در مسیر شکست قرار میدهند. همهچیز میتواند و ممکن است تغییر کند. طراحیهای ماژولار و انعطافپذیر، راهکار کلیدی برای دستیابی به موفقیت طولانی مدت است. میتواند به دلیل تجمیع، رشد نمایی کسب و کار از طریق خرید و تملک شرکت های دیگر، یا تغییری ناگهانی به ظرفیت بالای برنامهریزی نشده در سطح اشغال مشخص، حتی بهترین برنامهریزی در مورد کیلووات در فوت مربع/رک نیز میتواند بیحاصل و ناکارآمد باشد. از نظر تاسیسات الکتریکی، شما باید اطمینان یابید که طراحی به گونه ایست که بدون قطع برق، امکان ارتقای و رسیدن حداکثر ظرفیت ماژولهای UPS را دارد.
سیستمهای توزیع ورودی و خروجی را به گونهای طراحی کنید تا بتواند انعطاف پذیری کافی در برابر تغییر پارامترهای قبلی طراحی را داشته باشد. هزینهی برآوردهای آینده نگرانه ی سیستم توزیع، در شبیهسازی TCO کلی محسوس نخواهد بود. از نظر تاسیسات مکانیکی، بیشتر کاربران میتوانند با سرمایش سنتی محیطی همراه ارتفاع مناسب کف و برنامهریزی راهروی گرم/سرد، الزامات سرمایش را تامین کنند. اگرچه، یک اجرای پرظرفیت میتواند همهچیز را تغییر دهد. اطمینان بیابید که با طراحی اصلی اجرایی انعطافپذیر(بی وقفه) از راهکارهای سرمایش رکبسته/ردیفی، امکانپذیر است.
اشتباه بزرگ شمارهی 7:
برداشت نادرست از PUE
بهرهوری مصرف برق(PUE) ابزاری موثر در سنجش بازدهی به شمار میرود. اگرچه، ادعاهای گسترده در مورد بهرهوری انرژی میتواند به تعابیر نادرست بسیاری منجر شود. تقریبا در تمام شرایط ساخت و سازهای جدید و توسعهها، هزینهی سرمایهای نهفته است که به PUE پایینتر مربوط است. در بسیاری موارد، سازمانها با تکیه بر تمام اهداف کارامد خود، حدودی برای PUE تعیین میکنند اما تمام عوامل تاثیر گذار، در محاسبات لحاظ نمیشوند. شما باید برای دستیابی به اهداف خود، ROI در هزینهی سرمایه را کاملا درک کنید. باید از خود بپرسید، TCO متناسب با PUE تعیین شده چقدر است؟
روشهای بسیاری برای درک و نمایش جزییات تعادل میان PUE، ROI و TCO وجود دارد. در اینجا سه مثال اخطارآمیز ارائه شده تا سوبرداشت یا شکستها را نشان دهد:
-
هدف گذاری طراحی در شرایط چه روزی طرح ریزی شده است؟ آیا معیارها در شرایط ایدهآل، محاسبه و اندازهگیری شده است؟ یا آیا محاسبات بر مبنای متوسط سالیانه صورت گرفته است؟
-
آیا محاسبات بر اساس شرایط عملیاتی در مصرف کامل صورت گرفته است یا نسبی؟ تمامی منحنیهای بهرهوری تجهیزات بر اساس مشخصات میزان مصرف، تغییر میکنند. در شرایط واقعی عملیات، اگر PUE ساعتی هم تغییر نکند، حتما روزانه تغییر خواهد کرد.
-
در نهایت، همواره پیرامون بهره وری چیلرهای آب خنک و هوا خنک بحثهایی مطرح بوده است. هر یک از آنها، گزینههای مختلفی برای حالت “سرمایش رایگان” یا “بهینهساز” و پایین آوردن عدد PUE ارائه میدهند. در این مثال، حین تصمیمگیری در زمینهی TCO/ROI در کسب و کار، باید از خود بپرسید: هزینهی آب مورد نیاز برای جبران آب تبخیر شده و نگهداری دستگاه تنظیم سختی آب در روش آب خنک، چقدر است؟ باید بدانید که مرکز دادهی معمولی 2 مگاواتی،که از برج خنککننده استفاده کرده، به 50 تا 60000 گالن آب برای جبران تبخیر، در روز نیاز خواهد داشت.
از PUE بهره بگیرید تا به اهداف کلی کسب و کار خود دست یابید، اما محتاط باشید. نباید این فرمول محاسباتی را به طور نادرستی به کار گیرید تا هزینهی سرمایهی کلی و بودجهی هزینهی عملیاتی را توجیه سازید. ابزار محاسبهی بهرهوری مرکز داده با نام Data Center Efficiency Calculator TradeOff Tool™، روشی سریع برای تخمین PUE مرکز داده با معماریهای مختلف برق و سرمایش، فراهم میآورد.
اشتباه بزرگ شمارهی 8:
تعبیر نادرست از گواهی LEED
انجمن ساختمان سبز آمریکا (USGBC)، تا به الان هنوز معیار مشخصی برای معیارهای LEED در مرکز داده تعیین نکرده است. اگرچه، میتوان با کمک چک لیست فضاهای داخلی تجاری[3]، گواهی LEED را کسب کرد. سه گام نادرست اصلی که پیش میآید، عبارتند از:
- ناتوانی در درک واقع بینانه از ماهیت و تبعات انتخاب معیارهای کیفیت. این مشکل را میتوان با مطابعهی متن مرجع بالا، برطرف کرد.
- پیگیری دیرهنگام گواهی LEED. معمولا روند اخذ گواهی LEED در طراحی مفهومی آغاز شده و پس از تکمیل پروژه، با دریافت گواهی رسمی پایان مییابد. یک کارشناس ذیصلاح یا شرکت مشاور در زمینهی LEED را در آغاز فرایند برنامهریزی، به کار گرفته و مشارکت دهید.
- اخذ این گواهی، هزینههایی در بر خواهد داشت. عدم احتساب درست این هزینههای مرتبط، بر TCO و فرایندهای برنامهریزی تصمیمات کسب و کار شما، تاثیر خواهد گذاشت.
اشتباه بزرگ شمارهی 9:
طراحیهای بیش از حد پیچیده
همان طور که پیشتر نیز مطرح شد، طراحی ساده، بهتر است. بدون توجه به کلاس بندی مرکز داده منتخب شما، روشهای متعددی برای طراحی سیستمی موثر وجود دارد. بسیاری از مواقع، اهداف افزونگی به پیچیدگی بالایی میانجامند. وقتی این مساله را در کنار روشهای مختلف ساخت سیستمی ماژولار در نظر بگیرید، مسائل به سرعت پیچیده میشوند.
وقتی کار را به صورت درون سازمانی یا با مشاورین خود انجام می دهید، می بایست تا حد امکان ساده سازی کرد. دلایل آن عبارتند از:
- پیچیدگی اغلب به معنای اجزا و تجهیزات بیشتر میباشد. قطعات بیشتر، نقاط بحرانخیز بیشتری را به همراه دارد.
- خطای انسانی- گزارش و آمارهای خطای انسانی، هر چند متغیر، اما همیشگی است. بیشتر خرابیها در مراکز داده ناشی از خطای انسانی است. سیستمهای پیچیده ریسکها عملیاتی را افزایش میدهند.
- هزینه- ساخت سیستمهای ساده هزینهی کمتری دارد.
- هزینههای عملیاتی و نگهداری- همان طور که گفته شد، پیچیدگی به معنای اجزا و تجهیزات بیشتر میباشد. هزینهی روبه رشد O&M، میتواند تصاعدی افزایش یابد.
- در طراحی، انتهای کار را در نظر بگیرید. بسیاری از طراحیها روی کاغذ مناسب به نظر میرسند. برای شما یا مشاور شما، توجیه پیکربندی انتخاب شده و زمان به کار(Uptime) ناشی از آن، آسان خواهد بود. هرچند، اگر عوامل ” قابلیت نگهداری” در حین عملیات یا سرویس تجهیزات در فاز طراحی در نظر گرفته نشوند، زمان uptime سیستم و ایمنی کارکنان نیز به خطر خواهد افتاد.
نتیجهگیری
با وجودی که ساخت و توسعهی بسیاری از مراکز داده با شکست روبرو میشود، اما شما میتوانید از این موضوع جلوگیری کنید. با اجتناب از این 9 اشتباه اصلی که در این مقاله مطرح شد، شما میتوانید به موفقیت در مسیر خود دست یابید. به طور خلاصه:
-
با روش بهای تمام شده (TCO) کار را آغاز کنید.
- شاخصهی ریسک را با شاخصهی هزینههای کسب و کار خود بسنجید.
- مدلی ایجاد کنید که هزینه های سرمایه، هزینه ی عملیاتی و هزینهی انرژی را در بر بگیرد.
-
معیارهای طراحی و ویژگی های عملکرد خود را تعیین کنید.
-
معیارها را بر مبنای شاخصهی ریسک و اهداف کسب و کار خود، تعیین کنید.
-
اجازه دهید تا این معیارها تماما در روند طراحی شامل کلاس مرکز داده، مکان و پلان کف، حاکم باشند-نه اینکه طراحی معیارها را تعیین کند.
-
به طوری ساده و انعطاف پذیر طراحی کنید.
- طراحی را به کار گیرید که الزامات زمان Uptime شما را برآورده ساخته اما، در عین حال، در زمان ساخت و عملیات نیز، هزینههای کمی در پی داشته باشد- کلید اصلی آن در سادگی است.
- با انعطافپذیری طراحی میتوان توسعههای برنامهریزی نشده را در طرح، جای داد.
-
اگر PUE و LEED جزیی از معیارهای شما محسوب شده، در زمینهی تعابیر نادرست و هزینههای مرتبط با هر یک، اطلاعات کافی کسب کنید.
با برنامهریزی مناسب از طریق روش TCO، میتوانید تاسیساتی برای مرکز داده ایجاد کنید که اهداف عملکرد سازمان و نیازها فعلی و آتی کسب و کار را برآورده سازد.
[1] – White Paper 142, Data Center Projects: System Planning
[2] – White Paper 81, Site Selection for Mission Critical Facilities
[3] – http://www.usgbc.org/Showfile.aspx?DocumentID=5723
درج دیدگاه