مطابق گزارشی که توسط پژوهشکده صنعت مرکزداده ایران منتشر شده، ظرفیت بالقوه کشور در صنعت مرکزداده به شدت رو به فزونی است. و با نرخ عجیبی نسبت به ظرفیت بالفعل کنونی دور می شود. لذا پیشبینی شده که بازار ایران تا ابتدای سال ۲۰۲۰ حداقل نیازمند صد مرکزداده متوسط (بین ۵ تا ۹ مگاولت آمپر) با PUE کمتر از ۱.۵ می باشد.
این گزارش که حاصل ۸۷۰ فرم جمع آوری اطلاعات امضا شده توسط مالکین و متخصصین مرکزداده داخلی و خارجی و بیش از ۱۶۰۰ ساعت مصاحبه ضبط شده می باشد نشان می دهد که بازار مرکزداده ایران از قابلیت های منحصر به فرد و بی نظیری در جهان امروز برخوردار می باشد و تبدیل به نقطه مناسبی برای سرمایه گزاری شده. – در صفحه ۳۷۸ گزارش قید شده که اگر این ظرفیت در داخل مرزهای ایران به درستی و به موقع جذب نشود، می بایست با هدف پوشش بازار ایران اما در کشورهای همجوار آن توزیع گردد!! –
هم اکنون بیش از ۲۰۰ مرکزداده با ظرفیت تجمیع شده بالفعل ۶۰ مگاولت آمپر در کشور فعال می باشند که اکثر آنها به ترتیب بیشترین تعداد در حوزه جغرافیایی استان تهران و استان های مجاور آن و بعد حوزه جغرافیایی اصفهان و مشهد قرار دارند. ۶۷ درصد تجهیزات زیرساخت این مراکزداده محصول Schneider Electric ( و برند های خریداری شده توسط اشنایدر الکتریک) و ۸۹ دررصد تجهیزات پردازش و ذخیره سازی محصول HP و ۹۴ درصد تجهیزات شبکه محصول Cisco Systems و ۷۱ درصد سیستم عامل و بانک های داده محصول Microsoft و ۸۸ درصد زیرساخت مجازی سازی محصول VMware می باشند.
پژوهشگر ارشد این گروه با بیان اثرات دوگانه تحریم های چهل ساله و خصوصا ده سال اخیر فن آوری های نوین مرتبط با صنعت مرکزداده بر الگوی رشد این بازار در ایران گفت:
“سابقاً اکثر کشورهای جهان پذیرفته بودند که منطقی و قابل قبول است اگر مهمترین مراکزداده جهان در امریکا باشند اما بعد از حوادث امنیتی و انتشارت اطلاعات توسط پروژه هایی همچون WikiLeaks و Snowden و اقدامات مختلف FBI با استناد به Patriot Act ، جهان آهنگ دیگری در پیش گرفت و منتج به مصوب شدن مقرراتی در حوزه ملی و اتحادیه اروپا تحت عنوان Data Protection Directive – DPD و چندین سند و برنامه مشابه و سخت گیرانه تر در سایر کشور ها شد. البته این روند در کشورهای روسیه و چین و ایران انگیزه های دیگری هم داشته و تحریم های گاه و بی گاه نیز مزید بر علت شده است.
از سوی دیگر ظهور پدیده Big Data یا کلان داده نیز باعث رشد فزاینده حجم داده و علاقه به حفظ داده های حتی غیر ساخت یافته شده و نرخ رشد بالای سرویس های الکترونیکی و ضریب نفوذ فوق العاده بالای تلفن های هوشمند هم آخرین قطعه این پازل را جور کرده است.”
اگر مقایسه ای صرفا آماری بین شرایط ایران و امریکا داشته باشیم خواهیم دید که از نظر مساحت جغرافیایی امریکا ۶ برابر، جمعیت ۴ برابر و GPD ۱۰ برابر ایران می باشد. اما از برخی نظرها همچون ضریب نفوذ تلفن هوشمند، شاخص تعداد افراد تحصیل کرده پایین تر قرار گرفته است. در چنین شرایطی که اکثر شاخص ها تفاوت یک رقمی یا دو رقمی بین وضعیت ایران و بزرگترین اقتصاد جهان نشان می دهد، شاهد بزرگترین تفاضل در حوزه ذخیره و پایش داده ها بین این دو کشور هستیم.
ظرفیت بالفعل زیرساخت مراکزداده در امریکا ۴۰۰ هزار برابر ایران است! این تفاوت به چه معنا است؟ و چرا ایجاد شده؟ عواقب آن چیست؟ چه منافع و تهدیدهایی در این گپ وجود دارد؟ قطعا بخشی از آن بابت جایگاه صنعت فنآوری اطلاعات و ارتباط امریکا در جهان و بخشی بابت قدرت اقتصادی و نظامی و حاکمیتی می باشد! اما نه همه . حتی روسیه هم که جمعیت ۲ برابر ایران دارد نزدیک به ۹ هزار برابر ایران ظرفیت بالفعل زیرساخت مرکزداده دارد!
مطابق اطلاعات جمعآوری شده توسط این پژوهش چنانچه بازار ایران تا سال ۲۰۲۰ به ۱۰ برابر ظرفیت بالفعل کنونی خود نرسد و همچنین کیفیت زیرساخت های خود را از نظر بهره وری انرژی و پایداری ارتقا ندهد، کاملا وابسته به منابع کشورهای دیگر بخصوص همسایگان خود خواهد شد.
نسخه کامل این گزارش به بهای ۲۶۰۰ پوند برای کاربران تجاری و دولتی و ۱۴۰۰ پوند برای کاربران دانشگاهی از طریق موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک کلان داده قابل تهیه می باشد.
درج دیدگاه